مدارا چه شد؟
توسط: Parastoo
روزگاری که ما رفتيم دانشگاه تازه داشتيم گفتوگو و مدارا را تمرين میکرديم و چه شيرين بود اين تمرين و انصافا چه حالی داد روزهای دانشجويی و بحثها و تجمعها و حرف زدنها و استشمام فضايی متفاوت. بعد از 6 سال، روزگاری شده است که بچههای تازهوارد به دانشگاه دارند حمله کردن و پرخاش را تمرين میکنند. آنچه که عوض شده بود انگار دوباره برگشته است. خيلی ناراحت شدم از وضعی که 16 آذر امسال در دانشکده فنی دانشگاه تهران پيش آمد.
با اين حال نوشتهی بهمن و ياسر کراچيان، که همزمان با من وارد دانشگاه شدهاند، گيرم يک سال پس و پيش، خيلی من را بيشتر ناراحت کرد. ما همانهايی هستيم که مدارا را فهميدهايم، مگر نه؟ پس چرا لحن شما هم سرشار از نامدارايی است؟
در امتداد ابطحی …!
در پي اتفاقات ۱۶ آذر در دانشكده ي فني دانشگاه تهران ، يكي از ” راديكاليزم كور ” مي گويد ، و ديگري از دانشجويان امسالي كه بر خلاف دانشجويان پار…
آن چه یاسر نوشته کنایه است. به لحنش توجه کن. می خواهد بگوید که «چه کرده ایم جز نیم ساعتی وقت گذاشتن و رای دادن. یعنی آن که سرنوشت کشور برای بعضی ها از جمعه به کوه رفتن هم بی اهمیت تر است. و حالا همانها همه ی بدبختی هایمان را به خاتمی نسبت میدهند. »
نميشه توقع داشت هميشه همه يكدست عمل كنند و يجور سليقه داشته باشن ولي خب اين قبول كه اون طرز برخورد حقش نبود… بايد با ادب تر بهش ميگفتن برو بيرون! يعني مسالمت آميز تر (:
خاتمي خيلي جاها مي توانست ثابت كند كه دانشجو زنده است. شب گرم تابستاني سال 78 همان شبي كه به بلنداي يلدا بود. همان شبي كه شب پرستان خورشيد ستيز بر سر ما هوار شدند. خاتمي مي توانست ثابت كند كه دانشجو زنده است. همه آن شانزدهم آذر ها. همه آن روزها كه بر ديوار نوشتيم: زنده باد خاتمي. درود بر خاتمي. خاتمي مي توانست ثابت كند كه دانشجو زنده است. همه آن روزها كه تريبون آزاد در دانشگاه هايمان راه مي انداختيم. همه آن شب هايي كه براي پيروزي تيم ملي فوتبال به خيابان ها مي ريختيم. خاتمي مي توانست ثابت كند كه دانشجو زنده است. ولي خاتمي ما را به چه نام صدا كرد: يك عده اوباش. خاتمي مي توانست ثابت كند كه دانشجو زنده است. ولي اين كار را نكرد. دانشجو مجبور شد كه خودش زنده بودن خودش را فرياد بزند. آذر سال 76 او را با آلنده مقايسه كرديم: خاتمي آلنده. ولي ما اشتباه مي كرديم او با آلنده يك فرق كوچك داشت: آلنده در آغوش تفنگ مرد.
سلام جالب بود ….به من هم سري بزنيد
آره پرستو. همه مون كم تحمل شديم. نمي بيني ملت پشت چراغ قرمز چقدر بوق مي زنن؟ تو خيابون دعوا مي كنن؟ تو خونه به همديگه مي پرن؟ نمودار مشكلات اعصاب و روان در سالهاي اخير خيلي شيب گرفته به سمت پايين. داره مي افته. مثل تپش قلب همه ما. همه هم يه جورايي حق داريم. اما شاكي هم هستيم. ولي انصاف و تعقل هم چندان تو كارمون نيست. اه، چه وضعيت مزخرفي شده…
mehrdad,
un chizi ke yaser neveshte dar vaaghe tamaskhore tamaame kasaayi ke be khaatami eteraaz mikonan. hamintor ke jadidan baziaa baraa kubindan tarafdaaraaye taghyir, unaaro ba hakhaa moghaayese mikonan.
عزيز جان مگر دست پخت اسلام ناب محمدي براي بچه هلش بهتر از اين هم ميشه
انتظارات خيلي بيشتر از ظرفيت خاتمي بود، شايد اگر انتظارات تا اين حد افزايش نمي يافت ……
دست هایم سردند…و هی می ترسم دست های شما ، دست های همه هی سرد و سرد تر شوند…نه اما پرستو ! مگذار سرما از دست ها به
قلبت گذر کند…دست هایم به دست هایت فکر می کنند!
آرمیده طوفان*
نگاهی به جوش و خروش دانشجویان به مناسبت برگزاری سالگرد 16 آذر برش خوبی است برای مشاهده آن چه که درزیر پوست جنبش دانشجوئی می گذرد و نیز با تقریب کمتری، از آن چه که دراعماق جامعه ملتهب ایران درجولان است. چراکه چهره غیررسمی وروتوش نشده جنبش دانشجوئی سخن های دیگری برای گفتن دارد. سرفصل های تأمل برانگیز خروش 16 آذر امسال را باهم مرور کنیم:
1-ناکام کردن کردن مصادره روزدانشجو توسط حکومت اسلامی
گرچه خاتمی ازچندسال پیش بامشاهده رویکرد قاطبه دانشجویان نسبت به دولت مدعی اصلاحات، پشت دستش را داغ کرده بود که درمراسم روز دانشجو آفتابی نشود. اما یک باردیگر ناپرهیزی کرده وهوس شرکت در مراسم روز دانشجودر دانشگاه فنی تهران درپایان ماه های آخرریاست جمهوری اورا به رودرروئی با دانشجویان کشاند. دراصل قراربود یک سالن کوچک باجمعیت ازقبل دست چین شده و بدون حضور هزاران دانشجوی معترض، و حفاظت شده بوسیله داربست های آهنین و بی شمار مأموران امنیتی، ضامن برگزاری موفقیت آمیزاین مراسم دولتی باشد. آن هم درشرایطی که جنبش دانشجوئی درزیر بیشترین فشارسرکوب و پیگردهای گسترده قرار دارد.اما هجوم هزاران دانشجوی خشمگین با شکستن وگشودن درب های سالن حفاظت شده، تلاش سردمدران رژیم را برای مصادره روزدانشجوو مسخ آن با ناکامی مواجه کرد و آن را تبدیل به محکمه ای علیه نظام حاکم کرد. دانش جویان آمده بودند باشعارهای مرگ براستبداد و مرگ بردیکتاتور،رفراندوم رفراندوم این است شعار مردم، خاتمی خاتمی حیاکن (شعاری که معمولا درکنار اسامی کسانی چون خامنه ای ورفسنجانی قرارمی گرفت)،مجلس فرمایشی انحلال انحلال، و… کل کارنامه اصلاح طلبان دولتی و کل موجودیت نظام را به چالش بکشند. و خاتمی آمده بود تابگوید به باوراو جمهوری اسلامی دموکراتیک ترین نظامی است که کشوربدان نائل شده و به آن نیز نیازدارد. و این سخن او درشرایطی که جناح حاکم درحال تدارک مراسم رسمی تدفین جسد به روی دست مانده اصلاحات و شخص خاتمی است و خیزبلندی را برای استقرارتمام عیار حکومت اسلامی و بناکردن حکومت وحشت و تباهی برداشته است،بقدر کافی ادعاهای خاتمی را مضحک ساخته و موجب فوران خشم دانشجویان گردید