پراکنده: معرفی، غـُر
توسط: Parastoo
وسطِ حالتِ گوگيجهی فعلی فکر کردم بايد حتماً وبلاگ بنويسم که هرچه زودتر چند تا از چيزهايی که توی مغزم وول میزند، کم شود.
1.
اگر ساکنِ ايران هستيد، بين 25 تا 35 سال سن داريد، و به فکرِ ادامهی تحصيل در مقاطع کارشناسیارشد و دکترا در خارج از کشور هستيد، شانسِ خودتان را برای گرفتنِ بورسِ يکسالهی چيونينگ در يونايتد کينگدام (بريتانيا) امتحان کنيد. برای پــُر کردنِ فرمِ درخواست تا 24 سپتامبر (دوم مهرماه) فرصت داريد. اين بورس محدوديت رشته ندارد. در واقع برای هر رشتهای میتوانيد درخواستاش کنيد. نکته در طولِ مدتِ 6 ماه تا يک سالِ اختصاصِ بورس است که برای تحصيل در مقطع کارشناسیارشد کاملاً کافی است. (دورههای کارشناسیارشد تماموقت در بريتانيا يکساله است.)
مبلغِ بورس را دقيقاً نمیدانم اما میدانم که هم هزينهی تحصيل را میدهند و هم (تا حدودی) هزينهی زندگی را. از دو نفر که در دو، سه سالِ گذشته با اين بورس به بريتانيا رفتهاند و برگشتهاند، شنيدهام جز ادامهی تحصيل، تجربهی زندگیِ يکساله در بريتانيا ارزشمند است. نکتهی ديگر اين است که گويا در بريتانيا اينطور است که ابتدا بورس میگيريد و بعد از دانشگاهِ موردِ نظرتان پذيرش میگيريد. میدانم که معمولاً پروسه در آمريکای شمالی برعکس است. شنيدهام که اعتبارِ چيونينگ زياد است؛ آنقدر که دستِکم در بريتانيا نکتهی خيلی مثبتی در رزومهی افراد است.
هر سال شورای فرهنگی-آموزشی بريتانيا در کشورهای مختلف کانديداهای دريافتِ اين بورس را انتخاب میکند.(در وبسايتشان نوشتهاند بيش از 150 کشور، و میدانم حتی شاملِ آمريکا هم میشود. تعداد افرادِ بورسشده هم 2هزار و 300 نفر در سال ذکر شده است که نمیدانم سهميهی هر کشور چقدر است.) آنطور که عنوان میکنند، اعطای اين بورس هم جنبهی تبليغاتی برای بريتانيا دارد و هم امکانِ تحصيل در رشتهها و تخصصهايی را که در کشورهای مبدأ وجود ندارد، برای جوانان علاقهمند فراهم میکند که بتوانند در آينده برای کشورهاشان مفيدتر باشند.
جز محدوديتِ سِنی، سابقهی کاریِ دستکم سهساله، نمرههای خوب در دورانِ تحصيل در مقطع کارشناسی، و تسلطِ کافی بر خواندن و نوشتن به زبانِ انگليسی از شرطهای گرفتنِ اين بورس است. به نظرم بد نيست که علاقهمندان را خبر کنيد.
مرتبط:
فرمِ درخواست
وبسايتِ شورای فرهنگی-آموزشی بريتانيا در ايران
وبسايتِ رسمیِ بورسِ چيونينگ
توضيح در وبسايت پذيرش (که البته اطلاعاتاش هنوز بهروز نشده.)
چيونينگ در ويکیپديا
2.
يکی از کارکردهای خوبِ سازمانهای غيردولتی و انجمنها آموزش در زمينههای تخصصی است. نکتهای که گويا برای مسؤولان کشور اهميتی ندارد. و چه حيف که به جای تشويقِ ايجاد چنين سازمانهايی، حکم به نابودیشان میدهند. بدونِ اينکه يک لحظه فکر کنند که چه کمکِ بزرگی است بودن و فعال بودنِ سازمانهای غيردولتی. به هر حال…
قبلتر از آموزش ديابت گابريک نوشته بودم. مؤسسهای است که کلاسهايی برای افراد مبتلا به ديابت برگزار میکند تا با آگاهی بيشتر بتوانند بيماریشان را بهتر کنترل کنند. دوستی در نامهای مؤسسهی ديگری را به من معرفی کرد که کارِ مشابهی میکند برای بيمارانِ مبتلا به عارضههای قلبی: انجمن توانبخشیِ قلب و عروق و تنفس ايران.
3.
لای روزنامههايی که از دکهی روزنامهفروشیِ سرِ کوچهمان میگيريم، معمولاً کاغذهای آگهی میگذارند. گذشته از اينکه اين کار غيرقانونی است، آگهیِ خاصی که امروز لای کيهان بود، توجهبرانگيز بود: مجتمعِ قرآنیِ … کلاسهای آمادگی دورههای فراگيرِ دانشگاهِ پيامنور را برگزار میکند. بله: مؤسسهی آموزش قرآن. يکی از نزديکانِ من که عضو هيأتِ علمی دانشگاه است و علاقهمند به داشتنِ آموزشگاهی با زمينهی مشترک میگويد: مجوز گرفتن برای تأسيسِ آموزشگاه تأييدشدهی وزارت علوم برای شهروندان عادی بهشدت دشوار است. گزينشهای معمول و پروسهی طولانیِ يک ساله برای صدورِ مجوز که هيچ؛ بايد از سه نفر مؤسس دستِکم دو نفر عضو هيأتعلمی دانشگاههای معتبر کشور باشند و ساختمانی مجزا با زيربنای هزار مترمربع در تهران برای آموزشگاه خريده باشند.
به نظرم که سوژهی خوبی است برای روزنامهنگارانِ شاغل در حوزههای اجتماعی. که چه میشود که مؤسسههای آموزش قرآن، برای فعاليتِ ديگری ثبت شدهاند و کارِ ديگر میکنند. و آيا که مراحل مجوز گرفتن را طی کردهاند؟ و کلانتر: در آموزشگاههای دورههای فراگير (بهخصوص اخيراً با التفاتِ ويژهی رئيسجمهور به دانشگاهِ پيامنور) اساساً کی به کیست؟
این بورس چیوینینگ خوب بورسیه. برای امتحانش هم باید انگلیسیتون خوب باشه. تنها بدی که داره اینه که بعد از امتحان، مصاحبه داره و هیات مصاحبه کننده هم معمولا ایرانی است که همون ایرانی بازی های معروف خودشون رو دارن.
چه عجب خانوم پرستو خانوم.کم کم داشتم فکر میکردم هنوز نرفته هوم سیک شدی.راستی من خواهرم می خواست اقدام کنه اما انگار فقط معدل بالای 15 رو میگیره؟
پرستو:
قربون لی لی خانوم.
ببين، فکر نکنم شرطِ معدلِ سفت و سختی داشته باشه. حالا فرم رو پر کنه، اگه شرطِ اصلی معدل بالای 15 باشه، برای مرحله ی بعد دعوت نمی شه. هوم؟
خانم دوکوهکی عزیز
سلام.من از طریق دوره فراگیر وارد دانشگاه شدم و حالا هم در دانشگاه علامه فوق می خوانم.شما بر اساس کدام دلایل می فرماییددر دورههای فراگير اساساً کی به کیست؟شما از وضعیت همه دانشجویان اطلاع دقیق دارید؟منظورتان این است که هر کس در دوره فراگیر امتحان دهدحتماقبول می شود؟سواد دانشجویان فراگیر راهیچ فرض می کنید و دانشجویان دانشگاههای دیگر را باسواد؟مدرک دانشجویان فراگیر را به تمسخر می گیرید؟یا فکر می کنید از انها باسوادتر وبالاتر هستید؟ما در دانشگاه مجبور بودیم کتابهای300-400
صفحه ای بخوانیم و اصلا استاد را هم نمی شناختیم در حالی که دیگران بیشتر اوقات جزواتی بسیار کم حجم تر می خواندندوشما با این حرفتان تمام زحمات را به تمسخر میگیرید؟چه خوب است برای انتقاد از افرادمورد نظرمان بی جهت عده ای را قربانی نکنیم.
ممنون و موفق باشید.
dear Parastoo,
do you know if Iranian students who live abroad are eligibe for this grant or not. I couldn’t find this info on their site.thanks
parastoo:
dear payam,
as far as i know, there are some exams and interviews which you should attend physically.
Its “Gor gijeh” khanoom! you can check it up but Im pretty sure
پرستو:
اصطلاح “مثلِ گاوِ گيج” رو شنيدین؟ این همونه. اگه منبع بدین، چک می کنم. ممنون.
سلام پرستو جان. چقدر بند اول این مطلبت برای یک دوست من غنیمته و مفید ! . بلافاصله خبرش کردم و لینک این مطلبت رو براش فرستادم.
بخش سوم مطلبت هم جدا از به قول خودت “غر” ی که توش زدی، یه نکته هم داره 🙂 مایه مباهات برای روزنامه مربوطه
سلام
از لينكي كه گذاشتي ممنون …
پ.ن : من همون دوستيم كه گفته بودي لينك رو معرفي كرده :p
فکر نکنم خودت بخوای این رو بگیری اما بهرحال واسه کسایی که می خوان بگیرن یک توضیح بدم که واسه تحصیل اگر به شمال بریتانیا برن خیلی خیلی ارزون تر هست. این هم لینک Ranking های امسال دانشگاه انگلیس توسط تایمز که از رنکینگ های دیگه معتبر تر و دقیق تر هست.
http://extras.timesonline.co.uk/gug/gooduniversityguide.php
به تفکیک رشته هم میتونید اون بالا انتخاب کنید.
انگلیس انگلیس ما داریم می آییم
چه خوب که امسال دکترا هم میگیره. در جواب حاجی، معمولا یکی از مصاحبه کننده های انگلیسیه.
salaam parastoo joon baazam mersi mesle hamishe aali makhsoosan soojeye avval!
من انگلیسی نیستم ولی انگلیسیها رو دوست دارم
سلام .من امروز شنیدم که این بورس به این راحتی ها هم نیست.فقط هم جند نفر و میگیرن .شاید مکزیمم 5 نفر .حالا بد نیست امتحان کنیم ولی خوب بهتره /ادم شانسشو جای مطمئنتر امتحان کنه
سلام. منو یادته؟! 🙂
پرستو:
معلومه که یادمه. خوبی؟
پرستو جون منم فک کنم همون گرگیجه درسته. تو گوگل هم که سرچ بشه یافتههاش بیشتره تعدادش!
بعد هم میشه کلاً بیخیال شد و بهجای «ر» و «و»، «ه» گذاشت که من خودم استفاده میکنم و جواب میده! تو گوگل هم سرچ کردم دیدم من تنها نیستم که استفاده میکنم!
پرستو:
مرسی نون-جیم جون.
ولی من هنوز گوگيجه رو ترجيح می دم. مگه این که بفهمم غلطه.
با سلام و خسته نباشيد
تشكر اينجانب را بابت مطالب باارزش وپر محتواي اين سايت بپذيريد
لطف كنيد پست مربوط به(يادداشت کامران شيردل درباره آنتونيونی)را اصلاح نماييد يا درصورت امكان براي اينجانب ميل نماييد
با تشكر
سلام پرستو جان
متشکرم که با این پست باعث شدی من بتونم چیونینگ را اپلای کنم . امروز هم جلسه توجیهی بریتش کانسیل شرکت کرده بودم . باورت میشه یه امید مبهم داشتم که شاید شمارو اونجا ببینم.
توضیحاتی راجع به نحوه ثبت نام و اطلاعات دیگه ای دادند که خیلی مفید بود . مثلا : بین 15 تا 20 نفر هرساله از ایران پذیرش دارند . پارسال این رقم به 24 نفر رسیده بود.
تو قسمت ای دی نامبر حتما شماره شناسنامه باید باشه نه شماره ملی .
مهمترین بخش فرم اون تیکه ای که باید راجع خود، سوابق تحصیلی و کاری و دلایل درخواست ادامه تحصیل بنویسید. یعنی باید بگید چرا این بورس باید به شما داده بشه نه کس دیگری. خیلی مهمه که بتونید دلایل مستدل بیارید . بعلاوه باید بتونید مدارک مربوطه را ارائه کنید . حتما حتما حتما باید انگلیسیتون خیلی خوب باشه .
موفق باشید
جسارت نباشه ولی گوه گیجه درست است جانم!
البته گویا در حال حاضر برای PhD بورسی در کار نیست:
At the moment no funds are available for studying undergraduate courses, (e.g. Bachelor Degree, or Graduate Diploma) or PhD programs
http://www.britishcouncil.org/iran-education-scholarships-how-to-apply.htm
راستی من هم در مورد دانشگاه پیام نور می دونم که خیلی جدی و سفت و سخته. ما تو دانشگاه معمولا از رو جزوه امتحان می دادیم و استادها هم یک جورایی هوامون رو داشتن. ولی اونها فقط از کتاب امتحان میدن و با استادهاهم چندان آشنا نیستند.