Jon Leyne
توسط: Parastoo
۱.
جان آدمِ جالبی است. ارتباطات بینالملل خوانده است در دانشگاه آکسفورد (با تمرکز بر واکنشِ جهانی به تروریسم) و سالهاست (بیستوسه سال) که برای بیبیسی کار میکند. بیش از یک سال است که شده است گزارشگرِ بیبیسی جهانی در تهران. آنطور که به من گفت حوزهی علاقهمندیاش موضوعهای اجتماعی و زندگی روزمره است بهخصوص شیوهای که ایرانیها زندگیِ دوگانه دارند: در محیطهای عمومی طوری حاضر میشوند و رفتار میکنند بسیار متفاوت از محیطهای خصوصی. امروز داشت از یکی از کافینتهای تهران گزارشِ زندهی رادیویی تهیه میکرد دربارهی وضعیتِ اینترنت (و به طورِ خاص وبلاگها) در ایران. توی کافینت غیر از کامپیوتری که جان پشتش نشسته بود، سه تا کامپیوتر دیگر هم بود که پشتِ هر سه دختران جوانی نشسته بودند. داشتیم چای/قهوه مینوشیدیم و گپ میزدیم که جان گفت برایش خیلی جالب است که کافینت را دختران اشغال کردهاند. ساعتم را نگاه کردم و گفتم شاید چون وسطِ روز است پسرها اغلب سرِ کارند. گفت میداند که احتمالاً حرفِ کلی و مبهمی میزند اما اینطور به نظرش میآید که دختران در ایران برای هر کاری بسیار مشتاقترند تا پسران.
۲.
گفته بود که دربارهی وضعیتِ حسین درخشان در این گزارشِ زنده حرفی نخواهد زد چون هیچ جایی رسماً خبری از او منتشر نکردهاند و او نمیداند که آیا بازداشتِ حسین به خاطرِ نوشتههایش است یا چیزِ دیگر. چانه زده بودم که ما هم نمیدانیم برای چه بازداشت شده اما باید همین سؤال از رسانهها منتشر شود تا کسی، مقامی، منبعِ مطلعی جوابی بدهد. گفته بود که فقط میخواهد دربارهی جنبههای اجتماعی وبلاگ برنامه بسازد ولی اگر بخواهم میتوانم در همان چند دقیقهای که با من مصاحبه میکند، خودم موضوعِ بازداشتِ حسین را مطرح کنم.
قبل از اینکه مصاحبه را شروع کند خواست که صفحهی اولِ زننوشت را ببیند. فیلتر بود. (بله: همین آدرسِ جدید.. در کمتر از سه هفته.) گفتوگو با بحثِ چندشناکِ فیلترینگ شروع شد. قبل از اینکه بخواهم بگویم اتفاقاً وبلاگِ حسین هم فیلتر است و خلاصه موضوع را طوری ربط بدهم به او، خودِ جان از بازداشتِ هودر پرسید.
اصلاً نمیدانم که برنامه شنیده شده یا نه. فقط من کمی احساسِ بهتری دارم نسبت به هفتهی گذشته که هی میخواستم کاری بکنم و نمیدانستم چه کاری میشود کرد وقتی (متأسفانه) خانوادهاش تشخیص دادهاند که سکوت بهتر است.
می بینم که این زن نوشت دوباره نوشت..:)
خواندمتان
من موندم اینا یعنی اسم وبلاگ زن نوشت تو ذهنشون حک شده که اینقد زود زود فیلتر میشه؟!
مزخرفها!
پرستو:
🙁
اگه منظورت این مصاحبه ای بود که یک ساعت پیش من شنیدم، افتضاح بود. با دو نفر به اسمهای سارا و کاوه صحبت کرد و همه اش حرفهای تکراری بلغور شد. خیلی نا امید کننده بود. هم سوالها هم جوابها.
پرستو:
نمي دانم شما چه مصاحبه اي را شنيده ايد. منظور من البته مصاحبه اي بود كه با خودم شده بود. و خب چيز خيلي هيجان انگيزي هم نبود.
man nemidonam chera inghadr donbale hoseine derakhshany inghadr in fard be jonbeshe zanan gir dad hamaro amele amrica namid va bazdashtha hemayat kard
taze ghable inke biyad iran goft momkeye ye modate kotah bazdashtam konan valy nemikham kasy eteraz kone
hala vaghty omad biroon dobare be hamatoon gir mide va az bazdashte shomaha hemyat mikone